پنجشنبه, ۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 25 April, 2024
مجله ویستا

کانال (۲)


در اينجا برلو به بحث دربارهٔ انتخاب کانال مناسب براى هر ارتباط مى‌پردازد و اين مسئله را در مورد تدريس در کلاس بررسى مى‌کند و مى‌نويسد:
در ارتباط بايد تصميم بگيريم که چه کانالى را مورد استفاده قرار بدهيم. آيا بايد پيامى را رمزگذارى کنيم براى اينکه ديده شود يا لمس شود يا شنيده شود و غيره و چگونه اين تصميم را بگيريم؟
در آموزش و پرورش، اغلب تجزيه و تحليل تدريس را از نظرگاه ارتباطات و انتخاب کانال مناسب ناديده مى‌گيريم. به‌عنوان مثال چنين سؤال‌هائى را پى نمى‌گيريم.
۱. در کلاس درس چه نوع پيامى بايد به‌صورت شفاهى مطرح مى‌شود؟
۲. چه نوع پيامى به‌صورت ديدارى و از طريق کتاب بايد منتقل شود؟
۳. چه نوع پيامى به‌صورت ديدارى اما از طريق غيرکلامى و از ميان عکس‌ها، بيش از حروف و نوشته‌ها بايد منتقل شود؟
۴. چه نوع پيامى بايد به‌صورت فيزيکي، از طريق لمس کردن با انجام کار عملى و آزمايش و ساخت يک شيء خاص از سوى شاگرد فرستاده شود؟
اينها سؤال‌‌هاى مربوط به کانال هستند. بى‌شک نمى‌توانيم دربارهٔ انتخاب کانال‌ها بحث کنيم يا جدا و مستقل از تصميم دربارهٔ پيام، دربارهٔ کانال تصميم بگيريم. محتواء، رمز و نحوهٔ ارائهٔ يک پيام مرتبط است با انتخاب ما از کانال. به همين ترتيب ميزان آگاهى ما از گيرنده مرتبط است با انتخاب ما از کانال. به همين ترتيب ميزان آگاهى ما از گيرنده مرتبط است با انتخاب کانال‌ها. آيا گيرنده از طريق گوش مى‌‌تواند بهتر رمزخوانى کند يا از طريق چشم يا لمس کردن؟ سرانجام خود منبع نيز مرتبط است با کانالى که انتخاب مى‌کند. آيا منبع وقتى که صحبت مى‌کند يک ارتباط‌‌گر خوب است يا وقتى که مى‌نويسد يا هنگامى که شيئى را ارائه مى‌کند. وقتى تصميم‌هاى ارتباطى مى‌گيريم نمى‌توانيم اجزاء ارتباط را به‌طور مجزا مدنظر قرار دهيم. تمامى اجزاء ارتباط داراى يک قفل متقابل (interlocked) و يک وابستگى متقابل (interdependent) هستند. کانالى که انتخاب مى‌کنيم در مؤثر بودن ارتباط نقش دارد. البته ما آگاهى‌هائى دربارهٔ انتخاب کانال داريم. مثلاً مى‌دانيم که معمولاً استفاده از دو کانال بر يک کانال مرجّح است. يک گيرنده راضى‌تر خواهد بود اگر پيامى را بتواند به‌طور هم‌زمان از طريق شنيدن و ديدن رمزخوانى کند. به همين ترتيب مى‌دانيم که يک گيرندهٔ پيام شفاهى نمى‌تواند همان‌گونه که يک گيرندهٔ پيام کتبى قادر است پيام را مرور کند به پيام باز گردد. البته اطلاعات هنوز دربارهٔ قوانين انتخاب کانال کم است. بايد يادآورى کرد که مقصود ما از کانال به مثابهٔ قايق و به مثابه بارانداز مستقل نيست. نوع خاصى از قايق نياز به نوع خاصى از بارانداز دارد. به همين ترتيب اين موضوع براى وسيلهٔ نقليه پيام صدق مى‌کند. معنى کانال به‌عنوان يک وسيلهٔ نقليهٔ پيام و معنى کانال به‌عنوان مهارت‌هاى رمزخوانى گيرنده هر دو داراى روابط متقابل هستند. (Berlo,1960,pp68-69)
در اينجا برلو توضيح مى‌دهد که براى ساخت مدل ابتدائى (elementary model) فراگرد ارتباط، تعدادى از واژه‌ها براى آنکه دلالت بر اجزاء ارتباط کند توضيح داده شد و سرانجام مى‌نويسد: 'ما مى‌توانيم به کانال‌ها حداقل به سه شيوه نگاه کنيم: ساز و کار جفتى (coupling mechanism)، وسايل نقليه يا دستگاه نقليهٔ حمل‌کننده' .
باتوجه به اينکه از نظريات ديديو برلو در مبحث ارتباط شناسى با ديدگاهى موافق زياد استفاده کرده‌ام لازم مى‌دانم که نظر خودم را اکنون که به تفصيل با مدل برلو آشنا شديد دربارهٔ مدل او بنويسم.
برلو فراگرد ارتباط را زير عنوان مدل ارتباط، بسيار مبسوط توضيح داده است اما در ترسيم يک مدل مناسب يا به عبارتى در ترسيم مدلى منطبق با مجموع نوشته‌هاى خود چندان موفق نبوده است. مثلاً پيام را به‌صورت يک حرف M بزرگ به‌عنوان حرف اول کلمهٔ پيام در زبان انگليسى ترسيم کرده و کلمات نحوهٔ ارائه را وسط حرف M و کلمات ساخت و عناصر را بالا و رمز و محتواء را در دوسوى ساق حرف M جاى داده است. که اين جايگزينى بدون نظم و منطق انجام شده است. يا در کادر منبع و گيرنده کلماتى مثل نگرش را داخل يک کادر تزئينى نوشته است. در واقع اين يک کار نقاشى است نه يک مدل. مثلا‌ً اگر برلو يک آلمانى بود شکل مدل او به‌صورت ديگرى درمى‌آمد چرا که کلمهٔ پيام در زبان آلمانى با حرف M شروع نمى‌شود. يا اينکه ديديم در تفسير مدل از واژه‌هائى چون رمزگذار و رمزخوان صحبت کرده است بدون آنکه سرانجام جايگاه آن را در داخل مدل نشان دهد. از همه مهم‌تر در حالى که برلو دربارهٔ نقش معنى در فراگرد ارتباط به تفصيل در کتاب خود صحبت کرده است معنى در مدل او جائى ندارد. به‌عبارت ساده‌تر، هرچقدر برلو در توجيه فراگرد ارتباط موفق بوده است توانائى لازم را براى اينکه دست به تجسم ذهنيات خود به‌صورت يک مدل ارتباطى کامل را بزند نداشته است.
در واقع نقل مدل برلو در کتاب حاضر نيز صرفاً به خاطر جلب توجه خواننده به استنبا‌ط‌هاى بسيار دقيق و هوشمندانهٔ برلو درباره فراگرد ارتباط بوده است نه مدل ارتباطى او. تصور مى‌کنم برلو خود نيز در اواخر کتاب خود وقتى که ديگر آخرين توضيحات مربوط به مدل خود را مطرح مى‌کند، با همان هوشمندى خويش به نقايص بنيادى مدل خود کم و بيش پى مى‌برد زيرا ديديم که در انتهاى مطلب براى نخستين بار از اصطلاح مدل مقدماتى استفاده مى‌کند.


همچنین مشاهده کنید