جمعه, ۱۰ فروردین, ۱۴۰۳ / 29 March, 2024
مجله ویستا

درگیری‌های خانوادگی


  درگيرى‌هاى خانوادگى
ما در مواردى با خانواده‌هائى مواجهيم که نابسامانى‌هائى دارند از جمله درگيرى‌هائى بين زن ‌و شوهر وجود دارد که کودک شاهد آن است و فکرش بدان مشغول است. اين امر زمينه را براى اشتغال فکرى و احساس ناامنى و در نتيجه تنبلى فراهم خواهدکرد.
  متارکه‌ها
در خانواده‌اى که متارکه‌اى صورت گرفته و کودک چون توپى دست بدست مى‌شود گاهى در کنار مادر، زمانى در کنار پدر، نزد ناپدري، نامادري، عمّه، خاله و ديگران زندگى مى‌کند حال و انديشه کار را نمى‌تواند داشته باشد و طبيعى است از تنبلى و بيکارى سر درآورد.
  وابستگى‌ها
چه بسيارند کودکانى که قربانى وابستگى‌هاى افراطى والدين خويشند و از بس به آنها وابسته‌اند نمى‌توانند به مدرسه و معلم وابسته گردند. اسيرخانه و زندگى خويشند نمى‌توانند دل به مدرسه و درس بدهند و بدان دلگرم و وابسته شوند و اين خود عامل تنبلى آنهاست.
  مسافرت‌ها و ديدارها
گاهى تنبلى بخاطر سفرها، مهاجرت‌ها، ديد و بازديدهاى بسيار و بالاخره عدم‌استقرار در مکانى واحد است. اين‌گونه عملکردها و توجه‌ها زمينه را براى سربهوائى کودکان و عدم‌توجه به درس و بحث و تکليف فراهم خواهد کرد و آنها را در امر درس و مدرسه تنبل و تن‌پرور و بى‌اعتنا خواهد کرد.
  معاشرت ناباب
گاهى بايد ملاحظه و جستجو کرد تا دريابيم فرزندان ما با چه کسانى دوست و معاشرند. زيرا دوستى‌ها و معاشرت‌هاى ناباب زمينه را براى بروز و ظهور بسيارى از مفاسد و از جمله تنبلى‌ها و تن‌پرورى‌ها فراهم خواهد کرد براين اساس ضرورى است والدين و مربيان به اين امر توجه کنند.
  زرق و برق‌هاى اطراف
در مواردى کودک در خانه و در محيط زندگى خود وسايل و اسباب‌بازى و عوامل جلب و زرق و برق بسيارى دارد. کثرت اشتغال به بازى و توجه به سرگرمى‌ها نمى‌گذارند کودک آنچنان که بايد به کار و تلاش خود بپردازد و به درس و بحث توجه کند و اين خود عامل تنبلى بسيارى است.
  محيط آشفته
برخى از کودکان در محله‌هائى زندگى مى‌کنند که تعداد فرزندان آن منطقه بسيار و کنترل اولياء‌شان درباره آنها اندک است. اينان همه گاه در شور و انبساطند و دل‌هاى شيفته ديگر کودکان را بسوى خود جلب کرده و آنان را از کار و تحصيل باز مى‌دارند و طبيعى است مادام که در چنان محيطى زندگى کنند دچار همان آشفتگى خواهند بود.
  توقع بسيار از کودک
برخى از کودکان درحدّ خود کار و تلاشى دارند ولى ميزان آن به اندازه‌اى نيست که توقع والدين را برآورده کند. طفل بهرميزانى که کار کند براى والدين قانع‌کننده نيست و بازهم در خانه تنبل و بيکار خوانده مى‌شود. طفل در چنين صورتى ممکن است دست از همه کارها و تلاش‌ها بکشد و خود را يکباره از همه آن قيدها رهائى بخشد.
  کمک ديگران
برخى از کودکان در همان سنين خردسالى بگونه‌اى بار آمده‌اند که کارشان را ديگران انجام داده‌اند. مثلاً طفل مشق ننوشته و با گريه از مادر خواسته است که مشق او را بنويسد و مادر خطاکار و دلسوز کار او را انجام داده و طفل بر اين اساس تنبل و بيکاره بار آمده است و در شرايطى که پديدآمده او قادر به انجام دادن کار نيست.
  سپر قراردادن تنبلى
برخى از کودکان در واقع و نفس‌امر تنبل نيستند بلکه آن را وسيله و سپرى قرار داده‌اند تا در سايه آن به هدف خويش دست پيدا کنند. بعبارت ديگر طفل دربرابر والدين ضعيف‌النفسى قرار مى‌گيرد و از ضعف آن‌ها استفاده مى‌کند تا خواسته خود را جامه تحقق بپوشد. مى‌گويند فلان کار را انجام بده تا مشق بنويسم و... و اين امر تدريجاً در آنها بصورت عادت در مى‌آيد.


همچنین مشاهده کنید