با درد گردن و شانه، درد رايکولر دست و پاراپارزى اسپاستيک پيشرونده بههمراه پارستزى و فقدان حس ارتعاش خود را نشان مىدهد. در موارد پيشرفته ممکن است بىاختيارى ادرارى بروز کند. علت آن ترکيبى از بيرونزدگى ديسک، تشکيل خار استئوفيتي، نيمه دررفتگى نسبى و هيپرتروفى ليگامان خلفى نخاع است. درمان آن جراحى است.
مالفورماسيونهاى عروقى
از علل مهم و قابل درمان ميلوپاتى پيشرونده است. در هر سطحى مىتواند اتفاق بيفتد. بهوسيله MRI با تشديد کنتراست تشخيص داده مىشود. درمان آن علامتى است. ممکن است در ايدز هم نوعى ميلوپاتى واکوئلر پيشرونده اتفاق بيفتد.
سيرنگوميلى
اتساع حفرهاى نخاع که باعث ميلوپاتى پيشرونده مىشود. ممکن است يافتهاى ايزوله يا همراه با برجسته شدن لوزههاى مخچهاى به درون کانال نخاع گردنى (کيارى تيپ ۱) و يا همراه با بسته شدن ناکامل کانالنخاعى باشد (کيارى تيپ ۲). تظاهر کلاسيک آن فقدان حس درد / حرارت گردن، شانه، ساعد يا دست با ضعف آرفلکسى اندام فوقانى و پاراپارزى اسپاستيک پيشرونده است.امکان بروز سردرد ناشى از سرفه، کرختى صورت يا کيفواسکوليوز توراسيک وجود دارد. با MRI تشخيص داده مىشود. درمان آن جراحى است.
دژنراسيون مختلط تحت حاد (کمبود ويتامين B12)
با پاراستزى دست و پا فقدان زودرس حس ارتعاش / موقعيت، ضعف اسپاستيک / آتاسيک پيشرونده و آفلکسى ناشى از نوروپاتى محيطى همراه است. ممکن است تغييرات روانى ( 'جنون مگالوبلاستيک؛ Megaloblastic madness' ) ظاهر شود. B12 سرمى پائين و تست شيلينگ مثبت تأئيدکننده تشخيص است. درمان آن جايگزينى ويتامين است.
تابس دورساليس
ممکن است با درد نيشتري، راه رفتن آتاکسيک، اختلالات عملکرد مثانه و کريز احشائى خود را نشان دهد. نشانههاى اساسى بيمارى آرفلکسى پاها، اختلال حس ارتعاش / موقعيت، نشانه رومبرگ و مردمکهاى آرژيل ربروتسون است. مردمک آرژيل روبرتسون با نور منقبض نمىشود ولى به تطابق واکنش نشان مىدهد.
پاراپلژى اسپاستيک خانوادگى
اسپاستيسيتى و ضعف پيشرونده پاها که در يک پيشزمينه خانوادگى اتفاق مىافتد و مىتواند اتوزوم غالب، مغلوب يا وابسته به X باشد.