چهارشنبه, ۵ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 24 April, 2024
مجله ویستا

پاتوفیزیولوژی


  پاتوفيزيولوژى
در شوک خفيف تا متوسط، بدن با ديس‌شارژ اعصاب آدرنرژيک قلب و ترشح وازوپرسين و آنژيوتانسين که ونول‌ها و وريدهاى کوجک کل بدون و شريانچه‌هاى پوست، بافت چربى و همبند، استخوان، ماهيچه اسکلتي، روده‌ها، پانکراس، طحال و کبد (ولى نه مغز يا قلب) را منقبض مى‌کند، کاهش حجم را جبران مى‌نمايد. با انقباض ونول‌ەا خون موجود در آنها وارد قلب شده، حجم پايان دياستولى و برون‌ده قلبى را در حد طبيعى حفظ مى‌کند؛ انقباض انتخابى شريانچه‌ها نيز باعث انحراف خون از ارگان‌هاى نسبتاً مقاوم به ايسکمى و رسيدن آن به بافت‌هاى حساس مى‌گردد. در اين شرايط آلدوسترون نيز آزاد مى‌شود که به‌ همراه وازوپرسين باز جذب توبولى آب و سديم را تحريک کرده، دفع ترکيبات پلاسما از طريق ادرار را کاهش مى‌دهد.
  تشخيص
علائم زودرس شوک هيپوولميک عبارتند از هيپوتانسيون وضعيتي، انقباض عروق جلدي، تحريک غدد عرق، کلاپس رگ‌هاى گردن، تغليظ ادرار، اليگوري، و کاهش هماتوکريت با تجويز مايعات. اين علائم يا تظاهرات خود شوک مى‌باشند (مانند هيپوتانسيون وضعيتي، کلاپس وريدهاى گردن، و افت سريال هماتوکريت)، يا نشانگر پاسخ‌هاى جبران‌کننده به شوک هستند (مانند انقباض عروق جلدي، توليد عرق، تغليظ ادرار و اليگوري).
فشار خون در حالت خوابيده در فرد دچار شوک هيپوولميک خفيف، معمولاً طبيعى است، ولى در حالت نشسته حداقل ۱۰mmHg کاهش مى‌يابد و اين کاهش معمولاً به مدت چند دقيقه طول مى‌کشد (در فردى که دچار کاهش حجم نمى‌باشد نيز ممکن است هنگام نشستن سريع، فشار خون کاهش يابد ولى ظرف ۱ دقيقه به حد طبيعى باز خواهد گشت).
تظاهرات پوستى ديس‌شارژ آدرنرژيک علائم حساسى بوده، و بهتر از همه جا در پاها ديده مى‌شوند. با کلاپس وريدهاى زيرجلدي، قرار دادن کانول وريدى مشکل شده (که يکى از يافته‌هاى زودرس شوک است)، پوست رنگ‌پريده، سرد و مرطوب، و پرشدن ميکروواسکولر کند مى‌گردد. رنگ‌پريدگى را بهتر از هرجا مى‌توان در سطوح پلانتار انگشتان پا يا بستر ناخن‌ها مشاهده نمود. با فشار دادن انگشت پا تا حدى که سفيد شود و سپس رها کردن آن و مشاهدهٔ بازگشت رنگ آن، معمولاً مى‌توان کاملاً از کاهش حجم اطمينان حاصل نمود. در بيمارى که حجم طبيعى دارد، رنگ بستر ناخن معمولاً ظرف ۲ ثانيه طبيعى مى‌شود، ولى پرشدن مجدد در بيماران هيپوولميک بيش از ۲ ثانيه طول خواهد کشيد.
بهترين راه بررسى کلاپس وريدهاى گردنى - که نشان‌دهندهٔ CVP پائين است - بلند کردن سر و گردن بيمار به ميزان ۳۰ْ مى‌باشد. وجود يا عدم ضربان در وريد ژوگولار داخلي، فشار پرشدگى قلب راست را نشان مى‌دهد، زيرا بين اين وريد و دهليز راست دريچه وجود ندارد. با فشار طبيعى دهليز راست، وريدهاى گردن تا حدود ۴ سانتى‌متر بالاتر از مانوبريوم متسع مى‌شوند.
در هر بيمار مشکوک به هيپوولمى بايد سريعاً يک نمونه ادرار گرفته و يک کاتتر فولى در مثانه قرار داده شود. حتى در هيپوولمى خفيف، ادرار غليظ و بيمار اليگوريک خواهد شد. اليگورى عبارت است از برون‌ده ادرارى کمتر از ۵/۰ ml/kg در ساعت در بالغين؛ کمتر از ۱ml/kg در ساعت در اطفال، يا کمتر از ۲ml/kg در ساعت در نوزادان. اليگورى علامت زودرس و اختصاصى هيپوولمى مى‌باشد.
همواره با تجويز مايعات غيرخوني، هماتوکريت کاهش مى‌يابد. کاهش هماتوکريت به ميزان ۳% يا ۴% نشانگر از دست رفتن ۱۰% حجم و کاهش ۸%-۶% هماتوکريت، به معنى کمبود حدود ۲۰% (يا يک ليتر در يک فرد بالغ متوسط) مى‌باشد. اين محاسبات در صورتى صحيح هستند که به بيمار مايع کافى براى تصحيح هيپوولمى تجويز شده باشد.
ساير تظاهرات هيپوولمى متوسط (کمبود ۴۰%-۲۰ حجم خون) عبارتند از تشنگى و گاهى هيپوتانسيون متوسط در حالت خوابيده. هيپوولمى شديد (کمبود بيش از ۴۰% حجم خون) مى‌تواند موجب پرفيوژن ناکافى مغز و قلب گردد. بيماران دچار شوکت هيپوولميک شديد، تقريباً هميشه، حتى در حالت خوابيده، هيپوتانسيون مى‌باشند.
در انسان بين شدت هيپوولمى و ضربان قلب رابطهٔ ضعيفى برقرار است. به‌عنوان مثال، بيماران هيپوولميک معمولاً ضربان قلب طبيعى داشته، هيپوولمى شديد حتى قادر است در مراحل نهائى برادى‌کاردى ايجاد نمايد. بنابراين، تاکى‌کاردى دليل ضعيفى براى وجود شوک مى‌باشد، ولى در صورت طبيعى بودن تعداد ضربان قلب هيچ تضمينى براى عدم وجود هيپوولمى وجود ندارد.
اگر بيمار دچار حالت مستى و سرخوشى باشد، ممکن است تشخيص هيپوولمى مشکل گردد. درهرحال، در حالت مستى هيپوتانسيون وضعيتى - در صورتى‌که بتوان آن را ايجاد نمود - باقى مى‌ماند و هيپوتانسيون در حالت خوابيده حتى در درجات کمتر هيپوولمى رخ مى‌دهد.


همچنین مشاهده کنید