سه شنبه, ۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 23 April, 2024
مجله ویستا

مریستم‌ها


رشد که حاصل تقسيم و بزرگ شدن سلول‌ها است در بافت‌هاى مشخصى به‌نام مريستم اتفاق مى‌افتد، مريستم‌ها در محل‌هاى متعددى در روى گياه وجود دارند (شکل مريستم‌هاى گياهي). اگرچه تعداد مريستم‌هاى يک گياه زياد مى‌باشد ولى بافت مريستمى نسبت به وزن گياه جزء اندکى را تشکيل مى‌دهد. مريستم‌ها ممکن است با هرکدام از ديگر قسمت‌ها براى مواد آلى و معدنى به‌شدت رقابت نمايد. در حقيقت بيشتر هنر در توليد محصولات زراعى بستگى به مديريت در رقابت مريستم‌ها (مثلاً افزايش تعداد پنجه‌ها، شاخه‌ها، گل‌آذين و سطح برگ) از طريق تحريک نمو مريستمى بين بافت‌هاى تنوع يافته) دارد. تحريک مريستم‌ها براى توليد برگ‌هاى بيشتر و بزرگتر از مريستم‌هاى انتهائى و ميان‌گره‌اى و همچنين در اغلب موارد توليد پنجه يا شاخه‌هاى بيشتر از طريق مريستم‌هاى انتهائى که از جوانه‌هاى جانبى در حال خواب يا استراحت به‌وجود مى‌آيند مطلوب مى‌باشند.
مريستم‌هاى جانبى توليد سلول‌هاى جديدى مى‌کنند که باعث افزايش پهنا، يا قطر يک عضو مى‌شود. کامبيوم چوب آبکش (Vascular cambiom)، مريستم جانبى تخصص يافته‌اى است که چوب و آبکش پسين از آن منشاء مى‌‌يابند. نوع ديگرى از مريستم جانبى در حاشيه برگ‌هاى در حال رشد و جوان قرار گرفته است.
مريستم‌هاى انتهائي، سلول‌هاى جديد را در انتهاى ساقه يا ريشه توليد مى‌کنند که منتج به افزايش ارتفاع با طول گياه مى‌شود.
هر مريستم‌ ميان‌بافتى بين دو مجموعه بافت يک عضو معين که قبلاً تمايز يافته است قرار گرفته است. به‌عنوان مثال مى‌توان به مريستم ميان‌بافتى بين گره و ميان‌گره ساقه يا بين پهناى برگ و غلاف اشاره نمود. برآمدگى‌هاى گره (Pulainus)، ساقهٔ علف‌هاى چمنى شامل يک مريستم ميان بافتى است .
ساقه‌ها در قاعدهٔ ميان‌گره‌ها داراى مريستم‌هاى ميان‌بافتى هستند. اگر ساقه‌اى دچار ورس شود سلول‌هاى حاصل از مريستم‌هاى ميان‌گره‌اى به نسبت‌هاى متفاوتى اطراف محيط ساقه رشد کرده و بزرگ مى‌شوند و باعث سر پا قرار گرفتن ساقه مى‌شود. مريستم‌هاى ميان بافتى موجود در انتهاى پهنک برگ و غلاف‌ها باعث بسط طول برگ‌ها مى‌شوند.
در مبحث مريستم‌ها بهتر است که بين مريستم‌هاى پراکنده و توده‌اى فرق گذاشته شود. مريستم‌هاى پراکنده تعداد سلول و يا فعاليت سلولى کمى داشته همچنين به يک منبع خارجى از هورمون‌ها جهت رشد خود نيازمند است. لايهٔ کامبيوم و سلول‌هاى تخم نيز که به تازگى بارور شده‌اند نمونه‌هائى از اين نوع هستند. اگر يک عضو اوليه مثلاً يک تخم بارور شده به سرعت به يک مريستم توده‌اى با فعاليت سلولى زياد تبديل نشود . مواد هورمونى خود را ايجاد ننمايد، سقط مى‌نمايد. يک جوانهٔ انتهائى داراى يک مريستم توده‌اى بوده و خود توليدکنندهٔ مواد هورمونى است. غالباً برنامه‌هاى مديريت زراعى طورى طراحى شده‌اند تا تشکيل مريستم‌هاى توده‌اى را کنترل نمايند. به‌طور مثال ذرت در يک تراکم مناسبى کاشته مى‌شود، ولى نه آنقدر که باعث از بين رفتن اکثر سنبله‌ها قبل از خوشه‌دهى شود. بنابراين مريستم‌هاى توده‌اى داراى تعداد کافى سلول و فعاليت سلولى هستند تا توليد هورمون کافى را براى تقسيمات مداوم سلولى و جريان کربوهيدرات‌ها و ديگر عناصر غذائى لازم براى شکل‌گيرى و تمايز بافت‌ها و اندام‌ها را تعيين نمايند.


همچنین مشاهده کنید