اين آبسه در فضاى اپىدورال مربوط به جمجمه يا نخاع بروز مىکند و سبب ايجاد نقصهاى عصبى فوکال از طريق ايجاد فشار روى بافتهاى عصبى مجاور مىگردد. در جمجمه اين آبسه اغلب ثانوى بهاستئوميليتهاى مجاور يا آمپيمهاىسابگالئال است که توسط عفونتهاى متاستاتيک به مغز، ضربهٔ بهسر يا جراحىهاى جمجمهاى ايجاد شدهاند. آبسههاى اپىدورال نخاعى معمولاً متاستاتيک از عفونت در نقاط دوردست در لگن يا اندامهاى تحتانى بوده يا ثانوى به باکتريمى با منشاء سيستم ادرارى مىباشند. درمان آبسههاى اپىدورال شامل درناژ فورى چرک و آنتىبيوتيکهاى مناسب مىباشد.
آبسههاى سابدورال
آبسهها يا آمپيمهاى سابدورال که معمولاً يک عارضهٔ وخيم از سينوزيتهاى سينوس فرونتال مىباشند، بهسرعت پيشرفت مىکنند و مرگومير بالائى دارند. درناژ جراحى فورى و درمان آنتىبيوتيکى بهصورت توأم ضرورى مىباشند.
ترومبوفلبيتهاى مغزى
اين ترومبوفلبيتها عارضهٔ نادر مننژيت يا آبسههاى اپىدورال و سابدورال هستند و گاهى نيز بهدنبال ترومبوفلبيتهاى وريدهاى فاسيال رخ مىدهند. سينوسهاى مغزى لترال، کاورنوس و ساژيتال فوقانى شايعترين محهاى درگير هستند که با ايجاد انفارکتوس وريد مىتوانند موجب نقايص عصبى شوند. درمان شامل آنتىبيوتيکهاى اختصاصى است و اگر ادم مغزى شديد بهصورت همراه وجود داشت، گلوکوکورتيکوئيدها، ديورتيکها و مانيتول نيز به رژيم درمانى اضافه مىشوند.
عفونتبستۀ فضاى ديکس در حدود ۳-۱ درصد از بيمارانى که تحت اعمال لامينکتومى و خارجکردن ديسک کمرى قرار مىگيرند، مشاهده مىشود و بهنظر مىرسد علت، عفونتى محدود به فضاى ديسک مىباشد. علائم معمولاً ۱ تا ۲ هفته يا بيشتر پس از عمل جراحى ظاهر مىشوند.
بيمار ممکن است تب خفيف داشته يا بدون تب باشد. شمارش WBC در خون محيطى مىتواند طبيعى يا کمى بالاتر باشد و ESR معمولاً بالاى ۵۰ است. علائم راديولوژيک معمولاً در طى ۴ هفته ظاهر خواهند شد و شامل تخريب صفحات انتهائى مهرهاى و کمشدن فاصلهٔ بينمهرهاى (فضاى ديسکي) و در نهايت بهصورت پرشدن فضاى ديسکى با استخوان و درنتيجه اتصال دو مهرهٔ مجاور به يکديگر مىباشند. درمان شامل بىحرکتکردن و تجويز داروهاى ضددرد مىباشد. قبل از شروع آنتىبيوتيک بايد بيوپسى سوزنى از فضاى بين دو مهره انجام شود. مدت درمان آنتىبيوتيکى ۴ تا ۶ هفته مىباشد.
سل ستون فقرات (بيمارى پات)
اختلال عملکردى نخاع که اغلب در موارد پيشرفتهٔ TB ستون فقرات مشاهده مىشود، در عرض چند هفته پيشرفت سريعى بهسمت پاراپلژى يا کوادرىپلژى دارد. از نظر شيوع اين بيمارى بيشتر در ستون فقرات سينهاى مشاهده مىشود و بعد از آن ستون فقرات گردنى و کمرى قرار دارند. از نظر راديوگرافيکى معمولاً تخريب يک يا چند ديسک بينمهرهاي، در کنار هم قرارگرفتن جسمهاى مهرهاى و تخريب يک يا چند جسم مهره ديده مىشود. تورم بافت نرم معمولاً در اطراف ناحيهٔ درگير مشاهده شده و تودهاى از بافت نرم که از لحاظ اندازه مىتواند متغير باشد، اغلب وجود دارد.
درمان شامل:
۱. اتامبوتول، ريفامپين، ايزونيازيد.
۲. درناژ جراحى آبسه از طريق قدامى يا لترال و اتصال دو مهرهٔ مجاور به يکديگر در صورت لزوم.
۳. بىحرکتکردن ناحيهٔ مبتلاء.
در درمان TB ستون فقرات بهندرت ممکن است به لامينکتومى نياز شود.