جمعه, ۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 26 April, 2024
مجله ویستا

شمع رویت ختم زیبایی بس است


شمع رویت ختم زیبایی بس است    عالمی پروانه سودایی بس است
چشم بر روی تو دارم از جهان    گر سوی من چشم بگشایی بس است
گرچه رویت کس سر مویی ندید    گر سر موییم بنمایی بس است
من نمی‌دارم ز تو درمان طمع    درد بر دردم گر افزایی بس است
تا قیامت ذره‌ای اندوه تو    مونس جانم به تنهایی بس است
گر توانایی ندارم در رهت    زاد راهم ناتوانایی بس است
گر ز عشقت عافیت می‌پرسدم    عافیت چکنم که رسوایی بس است
دوش عشقش تاختن آورد و گفت    از توام ای رند هرجایی بس است
در قلندر چند قرائی کنی    نقد جان در باز قرائی بس است
هست زنار نفاقت چار کرد    گر مسلمانی ز ترسایی بس است
ختم کن اسرار گفتن ای فرید    چون بسی گفتی ز گویایی بس است


همچنین مشاهده کنید