شنبه, ۱ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 20 April, 2024
مجله ویستا

بوی زلف یار آمد یارم اینک می‌رسد


بوی زلف یار آمد یارم اینک می‌رسد    جان همی آساید و دلدارم اینک می‌رسد
اولین شب صبحدم با یارم اینک می‌دمد    وآخرین اندیشه و تیمارم اینک می‌رسد
در کنار جویباران قامت و رخسار او    سرو سیمین آن گل بی خارم اینک می‌رسد
ای بسا غم کو مرا خورد و غمم کس می نخورد    چون نباشم شاد چون غمخوارم اینک می‌رسد
مدتی تا بودم اندر آرزوی یک نظر    لاجرم چندین نظر در کارم اینک می‌رسد
دین و دنیا و دل و جان و جهان و مال و ملک    آنچه هست از اندک و بسیارم اینک می‌رسد
روی تو ماه است و مه اندر سفر گردد مدام    همچو ماه از مشرق ره یارم اینک می‌رسد
بزم شادی از برای نقل سرمستان عشق    پسته و عناب شکر بارم اینک می‌رسد
من به استقبال او جان بر کف از بهر نثار    یار می‌گوید کنون عطارم اینک می‌رسد


همچنین مشاهده کنید