چهارشنبه, ۵ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 24 April, 2024
مجله ویستا

یک شرر از عین عشق دوش پدیدار شد


یک شرر از عین عشق دوش پدیدار شد    طای طریقت بتافت عقل نگونسار شد
مرغ دلم همچو باد گرد دو عالم بگشت    هرچه نه از عشق بود از همه بیزار شد
بر دل آن کس که تافت یک سر مو زین حدیث    صومعه بتخانه گشت خرقه چو زنار شد
گر تف خورشید عشق یافته‌ای ذره‌شو    زود که خورشید عمر بر سر دیوار شد
ماه رخا هر که دید زلف تو کافر بماند    لیک هر آنکس که دید روی تو دین‌دار شد
دام سر زلف تو باد صبا حلقه کرد    جان خلایق چو مرغ جمله گرفتار شد
یک شکن از زلف تو وقت سحر کشف گشت    جان همه منکران واقف اسرار شد
باز چو زلف تو کرد بلعجبی آشکار    زاهد پشمینه پوش ساکن خمار شد
هر که ز دین گشته بود چون رخ خوب تو دید    پای بدین در نهاد باز به اقرار شد
وانکه مقر گشته بود حجت اسلام را    چون سر زلف تو دید با سر انکار شد
روی تو و موی تو کایت دین است و کفر    رهبر عطار گشت ره زن عطار شد


همچنین مشاهده کنید