جمعه, ۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 26 April, 2024
مجله ویستا

عشق بی درد ناتمام بود


عشق بی درد ناتمام بود    کز نمک دیگ را طعام بود
نمک این حدیث درد دل است    عشق بی درد دل حرام بود
کشته عشق گرد و سوخته شو    زانکه بی این دو کار خام بود
کشته‌ی عشق را به خون شویند    آب اگر نیست خون تمام بود
کفن عاشقان ز خون سازند    کفنی به ز خون کدام بود
از ازل تا ابد ز مستی عشق    بی قراری علی‌الدوام بود
در ره عاشقان دلی باید    که منزه ز دال و لام بود
نه خریدار نیک و بد باشد    نه گرفتار ننگ و نام بود
سرفرازی و خواجگی نخرد    جمله‌ی خلق را غلام بود
نبود تیغش و اگر باشد    با همه خلق در نیام بود
همچو خود بی قرار و مست کند    هر که را پیش او مقام بود
گاه‌گاهی چنین شود عطار    بو که این دولتش مدام بود


همچنین مشاهده کنید