جمعه, ۳۱ فروردین, ۱۴۰۳ / 19 April, 2024
مجله ویستا

بیچاره دلم که نرگس مستش


بیچاره دلم که نرگس مستش    صد توبه به یک کرشمه بشکستش
از شوق رخش چو مست شد چشمش    از من چه عجب اگر شوم مستش
دست‌آویزی شگرف می‌بینم    هفتاد و دو فرقه را خم شستش
خورشید که دست برد در خوبی    نتواند ریخت آب بر دستش
چون ماه که رخش حسن می‌تازد    صد غاشیه‌کش به دلبری هسش
صد جان باید به هر دمم تا من    بر فرق کنم نثار پیوستش
جانا دل من که مرغ دام توست    از دام تو دست کی دهد جستش
عقلی که گره‌گشای خلق آمد    سودای رخ تو رخت بربستش
عطار به تحفه گر فرستد جان    فریاد همی کند که مفرستش


همچنین مشاهده کنید