شنبه, ۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 27 April, 2024
مجله ویستا

تا عشق تو در میان جان دارم


تا عشق تو در میان جان دارم    جان پیش در تو بر میان دارم
اشکم چو به صد زبان سخن گوید    راز دل خویش چون نهان دارم
در عشق تو بس سبکدل افتادم    کز باده‌ی عشق سر گران دارم
گفتم چو به تو نمی‌رسم باری    نامت همه روز بر زبان دارم
چون کرد فراق تو زبان بندم    چه روز و چه روزگار آن دارم
چون کار نمی‌کند فغان بی تو    از دست غم تو چون فغان دارم
در خاطر هیچکس نمی‌آید    شوری که از آن شکرستان دارم
گفتم شکریم ده به جان تو    کاخر من دلشکسته جان دارم
گفتی که تو را شکر زیان دارد    گو دار که من بسی زیان دارم
تا چند رخت به آستین پوشی    تا کی ز تو سر بر آستان دارم
گفتی که جهان به کام عطار است    من بی تو کجا سر جهان دارم


همچنین مشاهده کنید