سه شنبه, ۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 23 April, 2024
مجله ویستا

دامن دل از تو در خون می‌کشم


دامن دل از تو در خون می‌کشم    ننگری ای دوست تا چون می‌کشم
از رگ جان هر شبی در هجر تو    سوی چشم خونفشان خون می‌کشم
گرچه چون کاهی شدم از دست هجر    بار غم از کوه افزون می‌کشم
دور از روی تو هر دم بی تو من    محنت و رنج دگرگون می‌کشم
آن همه خود هیچ بود و درگذشت    درد و غم این است کاکنون می‌کشم
من که عطارم یقین می‌باشدم    کین بلا از دور گردون می‌کشم


همچنین مشاهده کنید