پنجشنبه, ۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 25 April, 2024
مجله ویستا

زهره ندارم که سلامت کنم


زهره ندارم که سلامت کنم    چون طمع وصل مدامت کنم
گرچه جوابم ندهی این بسم    چون شنوی تو که سلامت کنم
چون نتوانم که به گردت رسم    گرد به گرد در و بامت کنم
مرغ تو حلاج سزد من کیم    تا هوس حلقه‌ی دامت کنم
خاک شدم تا نفس خویش را    هم نفس جرعه‌ی جامت کنم
گر به حسامم بکشی نقد جان    پیشکش زخم حسامت کنم
نیست مرا دل وگرم صد بود    سوخته‌ی وعده‌ی خامت کنم
یک شکرت خواسته‌ام گفته‌ای    می‌طلبم باز که وامت کنم
گر چه حلال است تو را خون من    گر ندهی بوسه حرامت کنم
چون همه خوبی جهان وقف توست    گنگ شدم وصف کدامت کنم
خطبه‌ی جانم چو به نام تو رفت    سکه‌ی تن نیز به نامت کنم
نی که تنی نیست دو من استخوانست    پیش سگ کوی غلامت کنم
مشک جهان گر همه عطار داشت    وقف خط غالیه فامت کنم


همچنین مشاهده کنید