جمعه, ۳۱ فروردین, ۱۴۰۳ / 19 April, 2024
مجله ویستا

گر مرد این حدیثی زنار کفر بندی


گر مرد این حدیثی زنار کفر بندی    دین از تو دور دور است بر خویشتن چه خندی
از کفر ناگذشته دعوی دین مکن تو    گر محو کفر گردی بنیاد دین فکندی
اندر نهاد گبرت پنجه هزار دیوست    زنار کفر تو خود گبری اگر نبندی
هر ذره‌ای ز عالم سدی است در ره تو    از ذره ذره بگذر گر مرد هوشمندی
چون گویمت که خود را می‌سوز چون سپندی    زیرا که چشم بد را تو در پی سپندی
مردانه پای در نه گر شیر مرد راهی    ورنه به گوشه‌ای رو گر مرد مستمندی
ای پست نفس مانده تا کنی تو دعوی    کافزون ز عالم آمد جان من از بلندی
هیچ است هر دو عالم در جنب این حقیقت    آخر ز هر دو عالم خود را ببین که چندی
عطار مرد عشقی فانی شو از دو عالم    کز لنگر نهادت در بند تخته بندی


همچنین مشاهده کنید