سه شنبه, ۲۹ اسفند, ۱۴۰۲ / 19 March, 2024
مجله ویستا
ما گر چه در بلندی فطرت یگانهایم
|
همچنین مشاهده کنید
- ما از امیدها همه یکجا گذشتهایم
- جز غبار از سفر خاک چه حاصل کردیم؟
- نیستم بلبل که بر گلشن نظر باشد مرا
- نیستم غمگین که خالی چون کدویم میکنند
- ز خال عنبرین افزون ز زلف یار میترسم
- چو دیگران نه به ظاهر بود عبادت ما
- ما رخت خود به گوشهی عزلت کشیدهایم
- دایم ز خود سفر چو شرر میکنیم ما
- موج شراب و موجهی آب بقا یکی است
- ما تازه روی چون صدف از دانهی خودیم
- حجاب جسم را از پیش جان بردار ای ساقی
- سوختی در عرق شرم و حیا ای ساقی
- با تجرد چون مسیح آزار سوزن میکشم
- شرح دشت دلگشای عشق را از ما مپرس
- توبه از می به چه تدبیر توانم کردن؟
- مدتی شد کز حدیث اهل دل گوشم تهی است
- تابه فکر خود فتادم، روزگار از دست رفت
- هر ساغری به آن لب خندان نمیرسد
- هر که در زنجیر آن مشکین سلاسل ماند، ماند
- دلربایانه دگر بر سر ناز آمدهای