پنجشنبه, ۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 25 April, 2024
مجله ویستا

مست تمام آمده است بر در من نیم شب


مست تمام آمده است بر در من نیم شب    آن بت خورشید روی و آن مه یاقوت لب
کوفت به آواز نرم حلقه‌ی در کای غلام    گفتم کاین وقت کیست بر در ما ای عجب
گفت منم آشنا گرچه نخواهی صداع    گفت منم میهمان گرچه نکردی طلب
او چو در آمد ز در بانگ برآمد ز من    کانیت شکاری شگرف وینت شبی بوالعجب
کردم برجان رقم شکر شب و مدح می    کامدن دوست را بود ز هر دو سبب
گرنه شبستی رخش کی شودی بی‌نقاب    ورنه میستی سرش کی شودی پر شغب
گفتم اگرچه مرا توبه درست است لیک    درشکنم طرف شب با تو به شکر طرب
گفتم کز بهر خرج هدیه پذیرد ز من    عارض سیمین تو این رخ زرین سلب
گفت که خاقانیا روی تو زرفام نیست    گفتم معذور دار زر ننماید به شب


همچنین مشاهده کنید