جمعه, ۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 26 April, 2024
مجله ویستا

هر زمانی بر دلم باری رسد


هر زمانی بر دلم باری رسد    وز جهان بر جانم آزاری رسد
چشم اگر بر گلستانی افکنم    از ره گوشم به دل خاری رسد
نیست امیدم که در راه دلم    شحنه‌ی امید را کاری رسد
نیستم ممکن که در باغ جهان    دست من بر شاخ گلناری رسد
آسمان گر فی‌المثل پاره کنند    زان نصیب من کله‌واری رسد
زخم‌ها را گر نجویم مرهمی    آخر افغان کردنم باری رسد
از تو پرسم در چنین غم مرد را    جان رسد بر لب؟ بگو آری رسد
پی گرفتم کاروان صبر را    بو که خاقانی به سرباری رسد


همچنین مشاهده کنید