پنجشنبه, ۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 25 April, 2024
مجله ویستا

دهان شیشه گشا صبح شد شراب بریز


دهان شیشه گشا صبح شد شراب بریز    میی به ساغر من همچو آفتاب بریز
هلال عید بود بر سپهر پا به رکاب    به جام ساقی گل چهره می شتاب بریز
نقاب برفکن و آتشی به جانم زن    ز دیده‌ی تر من همچو شمع، آب بریز
دلم ز دست تو آباد گر نمی‌گردد    بیار آتش و درخانه‌ی خراب بریز
لب تو داد به دستم قدح ز شربت قند    در او ز روی عرقناک خود گلاب بریز
گهی که جرم مرا پیش تو حساب کنند    تو رشحه‌ای ز کرم‌های بی‌حساب بریز
ببین به دیده‌ی انصاف نظم خاقانی    طبق طبق ز جواهر بر انتخاب بریز


همچنین مشاهده کنید