شنبه, ۱ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 20 April, 2024
مجله ویستا

روزی که رخ خوب تو در پیش ندارم


روزی که رخ خوب تو در پیش ندارم    آن روز دل خلق و سر خویش ندارم
چندین چه کنی جور و جفا با من مسکین    چون طاقت هجرت من درویش ندارم
در مجمره‌ی عشق و غمت سوخته گشتم    زین بیش سر گفت و کمابیش ندارم
تا سلسله‌ی عشق تو بربست مرا دست    جز سلسله بر دست دل ریش ندارم
زان غمزه‌ی غماز غم افزای تو بر من    اسلام شد و قبله شد و کیش ندارم


همچنین مشاهده کنید