پنجشنبه, ۳۰ فروردین, ۱۴۰۳ / 18 April, 2024
مجله ویستا

جانا دلم از غمت به جان آمد


جانا دلم از غمت به جان آمد    جانم ز تو بر سر جهان آمد
از دولت این جهان دلی بودم    آن نیز به دولتت گران آمد
آری همه دولتی گران آید    چون پای غم تو در میان آمد
در راه تو کارها بنامیزد    چونان که بخواستم چنان آمد
در حجره‌ی دل خیال تو بنشست    چون عشق تو در میان جان آمد
جان بر در دل به درد می‌گوید    دستوری هست در توان آمد
از دست زمانه داستان گشتم    چون پای دلم در آستان آمد
گفتم که تو از زمانه به باشی    خود هر دو نواله استخوان آمد
یکباره سپر بر انوری مفکن    با او همه وقت بر توان آمد


همچنین مشاهده کنید