پنجشنبه, ۳۰ فروردین, ۱۴۰۳ / 18 April, 2024
مجله ویستا

در مدح سلطان فیروز شاه


ای بهمت برتر از چرخ اثیر    وز بزرگی دین یزدان را نصیر
برده حکمت گوی از باد صبا    کرده دستت دست برابر مطیر
ای جوان بختی که مثل و شبه تو    کس نیابد در خم گردون پیر
بنده امشب با جمال‌الدین خطیب    آن به رای و کلک چون خورشید و تیر
عزم آندارد که خود را یک نفس    باز دارد از قلیل و از کثیر
دیگکی چونان که دانی پخته است    همچو دیگر کارهای ما حقیر
خانه‌ای ایمن‌تر از بیت حرام    شاهدی نیکوتر از بدر منیر
تا به اکنون چیز لیزی داشتم    زانکه در عشرت نباشد زو گزیر
از ترش‌رویی و تاریکی که بود    چون جفای عصر و چون درد عصیر
گاو دوشای طربمان این زمان    خشک کرد از خشک سال فاقه شیر
یک صراحی باده‌مان ده بیش نه    ور دو باشد اینت کاری بی‌نظیر
تلخ همچون عیش بدخواه ملک    تیره نی چون روی بدگویی وزیر
از صفا و راستی چون عدل و عقل    وز خوشی و روشنی جان و ضمیر
رنگ او یا لعل چون شاخ بقم    ورنه باری زرد چون برگ زریر
گر فرستی ای بسا شکراکه من    از تو گویم با صغیر و با کبیر
ورنه فردا دست ما و دامنت    کای مسلمانان از این کافر نفیر
انوری بی‌خردگیها می‌کند    تو بزرگی کن برو خرده مگیر


همچنین مشاهده کنید