پنجشنبه, ۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 25 April, 2024
مجله ویستا

وله ایضا


راحت چگونه یابم فضلست مانعم    قصه چگونه خوانم عقلست وازعم
در روی هرکه خندم از آنکس قفا خورم    کس را گناه نیست چنین است طالعم
نزد خواص حشو وجودم چو واو عمرو    پیش عوام چون الف بسم ضایعم
اینست عیب من که نه دورو نه مفسدم    وینست جرم من که نه خائن نه طامعم
در شغل شاکرم به گه عزل صابرم    گر هست راضیم پس اگر نیست قانعم
در حل مشکلات چو خورشید روشنم    در قطع معضلات چو شمشیر قاطعم
بر عقل و پاک دلی فضل من گواست    یار موافقم نه کی خصم منازعم
مکوش تا بتوانی به جنگ و صلح گزین    که جنگ و صلح برد ره به سوی شادی و غم
پس ار عدو نکند صلح و جنگجوی بود    تو جنگ جوی و منه بر طریق صلح قدم
بکوش نیک که تا از عدو نمانی پس    بجوش سخت که تا در جدل نیابی کم
شود زیادت شادی و غم شود نقصان    چو شکر و صبر کنی در میان شادی و غم
ز شکر گردد نعمت بر اهل نعمت بیش    به صبر گردد محنت بر اهل محنت کم
ای از برادر و پدر افزون دوبار صد    وز تیر آسمان بتازی چهار کم
بفرست حورزاده به حکم دو سه ستیز    با چنبر مصحف و بیخی بدان به هم
بادا بقای نام تو چندان به روزگار    کاید برون ز صورت بی‌دو دویست کم


همچنین مشاهده کنید