پنجشنبه, ۳۰ فروردین, ۱۴۰۳ / 18 April, 2024
مجله ویستا

ای پسته تو خنده زده بر حدیث قند


ای پسته تو خنده زده بر حدیث قند    مشتاقم از برای خدا یک شکر بخند
طوبی ز قامت تو نیارد که دم زند    زین قصه بگذرم که سخن می‌شود بلند
خواهی که برنخیزدت از دیده رود خون    دل در وفای صحبت رود کسان مبند
گر جلوه می‌نمایی و گر طعنه می‌زنی    ما نیستیم معتقد شیخ خودپسند
ز آشفتگی حال من آگاه کی شود    آن را که دل نگشت گرفتار این کمند
بازار شوق گرم شد آن سروقد کجاست    تا جان خود بر آتش رویش کنم سپند
جایی که یار ما به شکرخنده دم زند    ای پسته کیستی تو خدا را به خود مخند
حافظ چو ترک غمزه ترکان نمی‌کنی    دانی کجاست جای تو خوارزم یا خجند


همچنین مشاهده کنید