سه شنبه, ۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 23 April, 2024
مجله ویستا

حسن تو چند زینت هر انجمن بود


حسن تو چند زینت هر انجمن بود    روی تو چند آینه‌ی مرد و زن بود
تیر نظر به غیر میفکن که هست حیف    شیرافکن آهوی تو که روبه فکن بود
لطفی ندید غیر که مخصوص او نبود    لطفی به من نمای که مخصوص من بود
ای در بر رقیب چو جان مانده تا به کی    جان هزار دل شده در یک بدن بود
من سینه‌چاک و پیش تو بی درد در حساب    آن چاکهای سینه که در پیرهن بود
تا غیر خاص خویش نداند حدیث او    راضی شدم که با همه‌کس در سخن بود
اوقات اگر چنین گذرد محتشم مدام    مردن هزار بار به از زیستن بود


همچنین مشاهده کنید