پنجشنبه, ۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 25 April, 2024
مجله ویستا

گر به دردم نرسد آن بت غافل چه علاج


گر به دردم نرسد آن بت غافل چه علاج    ور کشد سر ز علاج من بی دل چه علاج
کار بحر هوس از رشگ به طوفان چو کشید    غیر زورق کشی خویش به ساحل چه علاج
قتل شیرین چو شد از تلخی جان کندن صبر    غیر منت کشی از سرعت قاتل چه علاج
دست غم زنگ ز پیشانی خدمت چو زدود    جز به تقصیر شدن پیش تو قایل چه علاج
نیم بسمل شده را خاصه به تیغ چو توئی    جز نهادن سر تسلیم به سمل چه علاج
نقد دین گرچه ندادن ز کف اولی‌ست ولی    ترک چشم تو چو گردیده محصل چه علاج
گو دل تازه جنون باش به زلفش دربند    اهل این سلسله را جز به سلاسل چه علاج
محتشم رفتن از آن کوست علاج دل تو    لیک چون رفته فروپای تو در گل چه علاج


همچنین مشاهده کنید