شنبه, ۱ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 20 April, 2024
مجله ویستا

هر کسی چیزی به پای آن پسر میفکند


هر کسی چیزی به پای آن پسر میفکند    شاه ملک افسر گدای ملک سر می‌افکند
آفتاب از پرده پیش از صبح می‌آید برون    چون سحرگه باد از آن رخ پرده بر می‌افکند
سایه می‌افکند مرغی بر سر مجنون و من    وادی دارم که آنجا مرغ پر می‌افکند
چون گریزد از بلا عاشق که آن ابرو کمان    ناوک مژگان به دلها بی‌خبر می‌افکند
سایه از لطف تن پاکش نمی‌افتد به خاک    جامه چون آن نازنین پیکر ز بر می‌افکند
وه که هرچند آن مهم نزدیک می‌خواهد به لطف    بختم از بی‌طالعی ها دورتر می‌افکند
هرگه آن مه بر ذقن می‌افکند چوگان زلف    محتشم در پای او چون گوی سر می‌افکند


همچنین مشاهده کنید