سه شنبه, ۲۹ اسفند, ۱۴۰۲ / 19 March, 2024
مجله ویستا
ز تب نالان شدی جانان عاشق
|
همچنین مشاهده کنید
- امشب که چشم مست تو در مهد خواب بود
- گذری بناز و گوئی ز چه باز دلگرانی
- درین کز دل بدی با من شکی نیست
- چراغی آمد و بر آفتاب پهلو زد
- فغان که همسفر غیر شد حبیب و برفت
- من کیستم به دوزخ هجران فتاده
- ای در درون جان ز دل من کرانه چیست
- هوسم رخ به رخ شاه خیال تو نشاند
- باز سرگشتهی مژگان سیهی گردیدم
- اغیار را به صحبت جانان چه احتیاج
- گرچه در دیدهیتر جای تو نتوان کردن
- زخم جفای یار که بر سینه مرهم است
- دوش گر بزمم گذر کرد آن مه مجلس فروز
- تنی زلالوش آن سرو گل قبا دارد
- از قید عهد بندهی تو خود رسته بودهی
- قاصد رساند مژده که جانان ما رسید
- دوش چون دیدم نهان در روی آتشناک او
- ز خاک کوی تو گریان سفر گزیدم و رفتم
- با من از ابنای عالم دلبری مانده است و بس
- یار بیدردی غیر و غم ما میداند