پنجشنبه, ۹ فروردین, ۱۴۰۳ / 28 March, 2024
مجله ویستا
او کشیده خنجر و من جامه جان کرده چاک
|
همچنین مشاهده کنید
- رخت را آفتاب سایهگستر میتوان گفتن
- ز کج بینی به زلفت نسبت چین ختن کردم
- عاشقان نرد محبت چو به دلبر بازند
- زلف معنبر برفشان گو جان ما بر باد شو
- روزی که گشت بر همهی عالم نماز فرض
- باز علم زد ز بیابان عشق
- آینه بردار و حسن جان فزای خویش بین
- رفتی جهان پناها اقبال رهبرت باد
- خوش آن که هم زبان به تو شیرین بیان شوم
- اول منزل عشقست بیابان فنا
- ای هنوزت مژه از صف شکنی بر سر ناز
- بزم کین آرا و در ساغر می بیداد ریز
- من منفعل که پیشت دو جهان گناه دارم
- چو غافل از اجل صیدی سوی صیاد میآید
- آن مه که صورتش ز مقابل نمیرود
- با بد آموزت مگر قانون الفت ساز نیست
- چو کار به رغم از امید وصل تنگ شود
- بر در درج قفل زدم یک چندی
- مبین به چشم کم ای شوخ نازنین ما را
- دلا زان گل بریدی خاطرت آسود پنداری