پنجشنبه, ۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 25 April, 2024
مجله ویستا

مرا به دست غم خود گذاشتی رفتی


مرا به دست غم خود گذاشتی رفتی    غم جهان همه بر من گماشت رفتی
سواد خط مژه‌ام زان فراق نامه سترد    که در وداع بنامم گذاشتی رفتی
دل از وفا به تو می‌داد دست عهد ابد    ازو تو عهد گسل واگذاشتی رفتی
به غیر حسرت و مردن بری نداد آن تخم    که در زمین دل خسته کاشتی رفتی
لوای هجر که یک چند بود افکنده    تو در شکست غمش برفراشتی رفتی
مرا که ابرش ادبار بد به زین ماندم    تو زین بر ابلق اقبلال داشتی رفتی
دگر به زیستن محتشم امید مدار    چنین که در تب مرگش گذاشتی رفتی


همچنین مشاهده کنید