جمعه, ۱۰ فروردین, ۱۴۰۳ / 29 March, 2024
مجله ویستا

زهی با لعل میگونت شکر هیچ


زهی با لعل میگونت شکر هیچ    خهی با روی پر نورت قمر هیچ
عزیزش کن به دندان گر بیفتد    ملاقاتی لبت را با شکر هیچ
عرق بر عارض تو آب بر آب    حدیثم در دهانت هیچ در هیچ
ز وصف آن دهان من در شگفتم    که مردم چون سخن گویند بر هیچ
من از عشق تو افتاده بدین حال    نمی‌پرسی ز حال من خبر هیچ
چنان بیگانه گشته‌ستی که گویی    ندیده‌ستی مرا بر ره‌گذر هیچ
نشستم سالها بر خوان عشقت    بجز حسرت ندیدم ما حضر هیچ
دلی از سیف فرغانی ببردی    چه آوردی تو ما را از سفر؟ هیچ!


همچنین مشاهده کنید