جمعه, ۱۰ فروردین, ۱۴۰۳ / 29 March, 2024
مجله ویستا
ما چو قدر وصلت، ای جان و جهان، نشناختیم
|
همچنین مشاهده کنید
- تا کی از دست فراق تو ستمها بینیم؟
- در صومعه نگنجد رند شرابخانه
- ای ز فروغ رخت تافته صد آفتاب
- شاد کن جان من، که غمگین است
- از غم دلدار زارم، مرگ به زین زندگی
- مرا از هر چه میبینم رخ دلدار اولیتر
- هر که او دعوی مستی میکند
- بیا، که بیرخ زیبات دل به جان آمد
- با شمع روی خوبان پروانهای چه سنجد؟
- دیدهی بختم، دریغا کور شد
- ای ربوده دلم به رعنایی
- در سرم عشق تو سودایی خوش است
- ماهرخان، که داد عشق، عارض لاله رنگشان
- من آن قلاش و رند بینوایم
- با عشق قرار در نگنجد
- در کف جور تو افتادم، تو دان
- بازم از غصه جگر خون کردهای
- نرسد به هر زبانی سخن دهان تنگش
- روی ننمود یار چتوان کرد
- من چه دانم که چرا از تو جدا افتادم؟