پنجشنبه, ۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 25 April, 2024
مجله ویستا

تا توانی هیچ درمانم مکن


تا توانی هیچ درمانم مکن    هیچ گونه چاره‌ی جانم مکن
رنج من می‌بین و فریادم مرس    درد من می‌بین و درمانم مکن
جز به دشنام و جفا نامم مبر    جز به درد و غصه فرمانم مکن
گر نخواهی کشتنم از تیغ غم    مبتلای درد هجرانم مکن
ور بر آن عزمی که ریزی خون من    جز به تیغ خویش قربانم مکن
از من مسکین به هر جرمی مرنج    پس به هر جرمی مرنجانم، مکن
گر گناهی کردم از من عفو کن    ور خطایی رفت تاوانم مکن
تا عراقی ماند در درد فراق    درد با من گوی و درمانم مکن


همچنین مشاهده کنید