جمعه, ۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 26 April, 2024
مجله ویستا

غزل


تیری، ای دوست، برکش از ترکش    پس به آبروی چون کمان درکش
هان! دلم گر نشانه می‌خواهی    زدن از توست و از من آهی خوش
کی ز تیرت الم رسد؟ که مرا    دیده در حیرت است و دل در غش
یابم از دیدن تو آب حیات    ور بسوزانیم تو در آتش
خواه نوش است و خواه زهرآلود    شربت از دست دوست خوش درکش
ور دهد غیر شربت نوشت    نیش دان و به خاک ریز و مچش
به عراقی مگو: بیا بر من    خویشتن را بگوی، ای دلکش


همچنین مشاهده کنید