پنجشنبه, ۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 25 April, 2024
مجله ویستا

مرا حدیث غم یار من بباید گفت


مرا حدیث غم یار من بباید گفت    گرم به ترک سر خویشتن بباید گفت
حکایتی که زن و مرد از آن همی ترسند    ضرورتست که با مرد و زن بباید گفت
دل شکسته‌ی من گم شد، این سخن روزی    بدان دو زلف شکن بر شکن بباید گفت
حدیث دوستی و قصه‌ی وفاداری    به من چه سود؟ به دلدار من به باید گفت
ز درد دوری او تا بکی کشم خواری؟    چو طاقتم به سر آمد سخن بباید گفت
نسیم صبح، اگر از یوسفم جدا گشتی    بما حکایت آن پیرهن بباید گفت
دوای درد دل اوحدی به دست کنم    گرم بهر که درین انجمن بباید گفت


همچنین مشاهده کنید