پنجشنبه, ۹ فروردین, ۱۴۰۳ / 28 March, 2024
مجله ویستا
ای شب تیره فرع گیسیویت
|
همچنین مشاهده کنید
- دلم در دام عشق افتاد هیلا
- درد تو برآورد ز دنیا و ز دینم
- مرا مجال نباشد که: یار او باشم
- رخ خوب خویشتن را بچه پوشی از نظرها؟
- ما با تو رسم یاری گفتیم اگر شنیدی
- نیشکر آن روز دل ز بند بر آرد
- تو سروی ، بر نشاید چیدن از تو
- دل باز در سودای او افتاد و باری میبرد
- به وقت گل پی معشوق و باده باید رفت
- زلف ترا بدیدم و مشکم ز یاد رفت
- ترک من ترک من خستهدل زار گرفت
- عشق را فرسودهای باید چو من
- حسن بدکان نشست، عشق پدیدار شد
- امروز عید ماست، که قربان او شدیم
- ای از تو مرا هر نفسی بادی و دردی
- چون دو زلفش سر بر آن رخسار گلگون مینهند
- پر از دل مپرس، ای پری، من چه دانم؟
- گرچه صد بارم برانند از برت
- دوشم از وصل کار چون زر بود
- دلبرا، روز جدایی یاد ما میکردهای