شنبه, ۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 27 April, 2024
مجله ویستا

روی خود بنمود و هوش از ما ببرد


روی خود بنمود و هوش از ما ببرد    طاقت و هوش از تن شیدا ببرد
دل شکیب از روی خوب او نداشت    زان میان بگذاشتیمش تا ببرد
روی او چون دید نقش ما و من    نام من گم کرد و رخت ما ببرد
زین جهان من داشتم جان و دلی    این به دست آورد و آن در پا ببرد
من چنین در جوش و آتش ناپدید    گر نهان آمد، مرا پیدا ببرد
دانش و دین مرا آن چشم ترک    روز غارت بود، در یغما ببرد
از دل من بود هر غوغا که بود    پیش او رفت آن دل و غوغا ببرد
راه فردا بر گرفت از امشبم    کامشبم بگرفت و تا فردا ببرد
تا قیامت هر که گوید سرعشق    قطره‌ای باشد، کزین دریا ببرد
جای آن هست ار کنی جوش و فغان    اوحدی، کش عشق او از جا ببرد


همچنین مشاهده کنید