پنجشنبه, ۹ فروردین, ۱۴۰۳ / 28 March, 2024
مجله ویستا
تن به تو دادم، دل و جانش مبر
|
همچنین مشاهده کنید
- چون ندیدم خبری زین دل رنجور ترا
- مرا با جمع رندانی که در دیرند ضم کردی
- هر قصه مینیوشی و در گوش میکنی
- نفسم گرفت ازین غم، نفسی هوای من کن
- تو دامن از کف من دوش در کشیدی و گفتم
- ما چشم جهانیم، که این راز بدیدیم
- دلم زندان عشق تست و زندانی درو جانم
- باشد آن روز که گویم به تو راز دل خویش؟
- رخش، روابود، ار اسب دلبری تازد
- هر که در حلقهی زلف تو گرفتار بماند
- ای از عرب و از عجمت مثل نزاده
- آن سست عهد سخت کمان اوفتاد باز
- آن سیه چهره که خلقی نگرانند او را
- خانه خالی شد و در کوی دل اغیار نماند
- تا کی از هجر تو بیخواب و خورم باید بود؟
- من که باشم؟ در زیان افتادهای
- هر که آن قامت و بالای بلندش باشد
- پیری که پریرم ز مناجات بر آورد
- قاصرات الطرف فی حجب الخیام
- ز پاسبانی همسایه گرد بام و درت