جمعه, ۱۰ فروردین, ۱۴۰۳ / 29 March, 2024
مجله ویستا

آن گل سوریست در کلاله نهفته


آن گل سوریست در کلاله نهفته    یا به عبیرست برگ لاله نهفته
در دهن کوچک چو پسته‌ی او بین    رسته‌ی دندان همچو ژاله نهفته
از گل و شکر نواله ایست لب او    داعیه‌ی بوسه در نواله نهفته
سینه‌ی من هر نفس که زد به فراقش    در دم او شد هزار ناله نهفته
خط خوشش را حوالتست به خونم    کی شود آن خط و آن حواله نهفته؟
در جگر اوحدی نگر، که ببینی    از غم او درد چند ساله نهفته
دم به دم او را غزل بسوزتر آید    از نظرش تا شد آن غزاله نهفته


همچنین مشاهده کنید