پنجشنبه, ۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 25 April, 2024
مجله ویستا

ترا گذاشته بودم که کار ساز شوی


ترا گذاشته بودم که کار ساز شوی    چو کار ساخته باشی به خانه باز شوی
به گرد خاطرت اکنون خود آن نمیگردد    که هیچ پیش رفیقان خود فراز شوی
ز دوستان که تو در شهر خود رها کردی    گمان نبود که زینگونه بی‌نیاز شوی
تو در دیار خود از خسروان مملکتی    رهامکن که: به کلی اسیر آز شوی
درین حدیقه بسی رازهای پنهانیست    به کوش تا مگر از محرمان راز شوی
زنیست صورت دنیا، مهل که دست طمع    به دامن تو رساند، که بی‌نماز شوی
حضور خلق نباشد ز فتنه‌ای خالی    درین میانه سزد گر به احتراز شوی
چو زاد آن مقر اینجا به دست باید کرد    تو هیچ راه نیابی چو بی‌جواز شوی
چو اوحدی ز جهان دست حرص کن کوته    که وقت شد که در آن منزل دراز شوی


همچنین مشاهده کنید