پنجشنبه, ۹ فروردین, ۱۴۰۳ / 28 March, 2024
مجله ویستا

زهی! حسن ترا گل خاک کویی


زهی! حسن ترا گل خاک کویی    نسیم عنبر از زلف تو بویی
رخت بر سوسن و گل طعنه‌ها زد    که بود این ده زبانی، آن دو رویی
نیامد در خم چوگان خوبی    به از سیب زنخدان تو گویی
سر زلفت ز بهر غارت دل    پریشانست هر تاری به سویی
شدی جویای بالای تو گر سرو    توانستی که بگذشتی ز جویی
ز زلفت حلقه‌ای جستم، ندادی    چه سختی می‌کنی با من به مویی؟
دل سخت تو چون دید اوحدی گفت:    بدین سنگم بباید زد سبویی


همچنین مشاهده کنید