پنجشنبه, ۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 25 April, 2024
مجله ویستا

ای جان من بیاد لبت تشنه بر شراب


ای جان من بیاد لبت تشنه بر شراب    هر دم بجام لعل لبت تشنه‌تر شراب
در ده قدح که مردم چشمم نشسته است    در آرزوی نرگس مست تو در شراب
ما را ز جام باده لعلت گریز نیست    آری مراد مست نباشد مگر شراب
بر من بخاک پات که مانند آتشست    گر آب میخورم بهوایت وگر شراب
هر دم که در دلم گذرد نیش غمزه‌ات    گردد ز غصه بردل من نیشتر شراب
در گردش آرم جام طرب تا مرا دمی    از گردش زمانه کند بیخبر شراب
هر دم بروی زرد فرو ریزدم سرشک    چشمم نگر که میدهد از جام زر شراب
خواجو ز بسکه جام میش یاد میکنی    در جان می پرست تو کردست اثر شراب
بازا بغربت از می و مستی که نزد عقل    بر خستگان غریب بود در سفر شراب


همچنین مشاهده کنید