پنجشنبه, ۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 25 April, 2024
مجله ویستا

کار ما بی قد زیبات نمی آید راست


کار ما بی قد زیبات نمی آید راست    راستی را چه بلائیست که کارت بالاست
چون قد سرو خرام تو بگویم سخنی    در چمن سرو ببالای تو می‌ماند راست
بخطا مشک ختن لاف زد از خوش‌بوئی    با سر زلف تو پیداست که اصلش ز ختاست
زیر هر موی چو زنجیر تو دیوانه دلیست    روی بنمای که چندین دل خلقت ز قفاست
با تو یکتاست هنوز این دل شوریده‌ی من    چون سر زلف کژت قامتم ار زانک دوتاست
رسم باشد که بانگشت نمایند هلال    ابرویت چون مه نوزان سبب انگشت‌نماست
نرگس جادوی مست تو بهنگام صبوح    فتنه‌ئی بود که از خواب صبوحی برخاست
متحیر نه در آن شکل و شمایل شده‌ام    حیرتم در قلم قدرت بیچون خداست
بحقیقت نه مجازست بمعنی دیدن    صورتی را که درو نور حقیقت پیداست
نبود شرط محبت که بنالند از دوست    زانک هر درد که از دوست بود عین دواست
خواجو ار زانک ترا منصب لالائی نیست    زاده‌ی طبع ترا لل لالا لالاست


همچنین مشاهده کنید