چهارشنبه, ۵ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 24 April, 2024
مجله ویستا

در شب زلف تو مهتابی خوشست


در شب زلف تو مهتابی خوشست    در لب لعل تو جلایی خوشست
پیش گیسویت شبستانی نکوست    طاق ابروی تو محرابی خوشست
حلقه‌ی زلف کمند آسای تو    چنبری دلبند و قلابی خوشست
پیش رویت شمع تا چند ایستد    گو دمی بنشین که مهتابی خوشست
گر دلم در تاب رفت از طره‌ات    طیره نتوان شد که آن تابی خوشست
آتش رویت که آب گل بریخت    در سواد چشم من آبی خوشست
مردم چشمم که در خون غرقه شد    دمبدم گوید که غرقابی خوشست
بردر میخانه خوانم درس عشق    زانکه باب عاشقی با بی خوشست
بخت خواجو همچو چشم مست تو    روزگاری شد که در خوابی خوشست


همچنین مشاهده کنید