چهارشنبه, ۵ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 24 April, 2024
مجله ویستا

مرا یاقوت او قوت روانست


مرا یاقوت او قوت روانست    ولی اشکم چو یاقوت روانست
رخش ماهست یا خورشید شب پوش    خطش طوطیست یا هندوستانست
صبا از طره‌اش عنبر نسیمست    نسیم از سنبلش عنبر فشانست
میانش یکسر مو در میان نیست    ولیکن یک سر مویش دهانست
شنیدم کان صنم با ما چنان نیست    ولیکن چون نظر کردم چنانست
ز چشمش چشم پوشش چون توان داشت    که یکچندست کوهم ناتوانست
بیا آن آب آتش رنگ در ده    که گر خود آتشست آتش نشانست
بدان ماند که خونش می‌دواند    بدینسان کز پیت اشکم روانست
چو مرغی زیرک آمد جان خواجو    که او را دام زلفت آشیانست


همچنین مشاهده کنید