جمعه, ۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 26 April, 2024
مجله ویستا

ایکه از دفتر حسنت مه تابان بابیست


ایکه از دفتر حسنت مه تابان بابیست    آتش روی تو در عین لطافت آبیست
نیست در دور خطت دور تسلسل باطل    که خط سبز تو از دور تسلسل بابیست
تا شد ابروی کژت فتنه‌ی هر گوشه نشین    ای بسا فتنه که در گوشه‌ی هر محرابیست
زلف هندوی توام دوش بخواب آمده بود    بس پریشانم ازین رانک پریشان خوابیست
پرتو روی چو ماه تودر آن زلف سیاه    راستی را چه شب تیره و خوش مهتابیست
آنک گوید که عناب نشاند خون را    بی تو هر قطره‌ئی از خون دلم عنابیست
آفتابیست که از اوج شرف می‌تابد    یا بت ماست که در هر خم زلفش تابیست
من ازین در نروم زانکه بهر باب که هست    پیش خواجو درش از روضه رضوان بابیست


همچنین مشاهده کنید