پنجشنبه, ۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 25 April, 2024
مجله ویستا

جان من جان مرا چون ضرر از بیماریست


جان من جان مرا چون ضرر از بیماریست    نظری کن که بجانم خطر از بیماریست
حال من نرگس بیمار تو داند زآنروی    که در او همچو دل من اثر از بیماریست
هرطبیبی که علاج دل بیمار کند    تو مپندار که او را خبر از بیماریست
تا جدا مانده‌ام از روی تو ای سیمین بر    رنگ روی من بیدل چو زر از بیماریست
چه شود گر به عیادت قدمی رنجه کنی    که فغانم همه شب تا سحر از بیماریست
من پرستار دو چشم خوش بیمار توام    گرچه بیمار پرستی بتر از بیماریست
تا دلم فتنه‌ی آن نرگس بیمار تو شد    بر من این واقعه نوعی دگر از بیماریست
چشم بیمار تو پیوسته چو در چشم منست    دل پر درد مرا ناگزر از بیماریست
ایکه از چشم تو در هر طرفی بیماریست    قامتم چون سر زلفت مگر از بیماریست
عیب خواجو نتوان کردن اگر بیمارست    هر کسی را که تو بینی گذر از بیماریست
همه بیماری او روز و شب از نرگس تست    ورنه پیوسته مر او را حذر از بیماریست


همچنین مشاهده کنید