سه شنبه, ۲۹ اسفند, ۱۴۰۲ / 19 March, 2024
مجله ویستا
باز چون بلبل بصد دستان ببستان آمدیم
|
همچنین مشاهده کنید
- بحز از کمر ندیدم سر موئی از میانت
- چو ترک مهوشم از خواب مست برخیزد
- معلوم نگردد سخن عشق بتقریر
- مرغ جانرا هر دو عالم آشیانی بیش نیست
- در سر زلف سیاه تو چه سوداست که نیست
- گوئی بت من چون ز شبستان بدر آید
- مرا وقتی نگاری خرگهی بود
- عجب از قافله دارم که بدر مینشود
- چند سوزیم من و شمع شبستان همه شب
- اگر آن ماه مهربان گردد
- خیمهی نوروز بر صحرا زدند
- کار من شکسته بسامان رسید باز
- دلم از دست بشد تا بسر او چه رسد
- ترک من گوئی که بازش خاطر نخجیر بود
- نفحهی گلشن عشق از نفس ما بشنو
- چون نی سر گشتهی چوگان چو گوی
- ز تو با بتو راز گویم بزبان بیزبانی
- وقت صبوح آن زمان که ماه برآمد
- گفتم که چرا صورتت از دیده نهانست
- سخن عشق نشاید بر هر کس گفتن