شنبه, ۱ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 20 April, 2024
مجله ویستا

از عرض نیازم چه بلا بی‌خبرش داشت


از عرض نیازم چه بلا بی‌خبرش داشت    آن ناز نگه دزد که پاس نظرش داشت
فریاد که هر طایر فرخنده که دیدم    صیاد ز مرغان دگر بسته ترش داشت
بلبل گله می‌کرد ز گل دوش به سد رنگ    گل بود که هر دم به زبان دگرش داشت
این عشق بلائیست، شنیدی که چها دید    یعقوب که دل در کف مهر پسرش داشت
بر هر که شنیدم که غضب کرد زمانه    دیدم که به زندان تو بیداد گرش داشت
این طی مکان بین که ز هر جا که برون تاخت    وحشی نگران بود و سر رهگذرش داشت


همچنین مشاهده کنید