جمعه, ۳۱ فروردین, ۱۴۰۳ / 19 April, 2024
مجله ویستا

بی تو حرامست به خلوت نشست


بی تو حرامست به خلوت نشست    حیف بود در به چنین روی بست
دامن دولت چو به دست اوفتاد    گر بهلی بازنیاید به دست
این چه نظر بود که خونم بریخت    وین چه نمک بود که ریشم بخست
هر که بیفتاد به تیرت نخاست    وان که درآمد به کمندت نجست
ما به تو یک باره مقید شدیم    مرغ به دام آمد و ماهی به شست
صبر قفا خورد و به راهی گریخت    عقل بلا دید و به کنجی نشست
بار مذلت بتوانم کشید    عهد محبت نتوانم شکست
وین رمقی نیز که هست از وجود    پیش وجودت نتوان گفت هست
هرگز اگر راه به معنی برد    سجده صورت نکند بت پرست
مستی خمرش نکند آرزو    هر که چو سعدی شود از عشق مست


همچنین مشاهده کنید